زندگی هست...
جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۸، ۰۹:۲۸ ب.ظ |
فاطمه افشاری |
۰ نظر
دو قدم شعر بگو
و کمی نثر بلند
همه از دم عاشق...
نرم کن آن غزلت
بعد فریاد بزن:
زندگی هست، تو هستی، هستم!
خنده کن از ته دل
شاد
پرنور
پر از خوشحالی
صبح خوبیست...
چرا آن نشویم
که خدا میخواهد...
عاشق و پراحساس...
پر ِاز شعر و جنون
من تو را میخواهم
تو مرا...؟
حس من میگوید
خسته ای نالانی
صبح زیبایی هست
پس چرا آن نشویم،
که خدا میخواهد؟؟؟
شعر: فاطمه افشاری
- ۹۸/۰۹/۲۹
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.