فاطمه افشاری

🧠 همواره برای کشف حقایق و چرایی زندگی به راهنمایی شما دوستان منتقدم نیازمندم...

فاطمه افشاری

🧠 همواره برای کشف حقایق و چرایی زندگی به راهنمایی شما دوستان منتقدم نیازمندم...

نوشته های کوتاه فاطمه افشاری

پیام های کوتاه
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۳ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

استاد انتسیکلپدیست

چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۸:۲۰ ب.ظ | فاطمه افشاری | ۰ نظر

این مدت که سفرهای دور و درازی به اطراف دنیا داشتیم از شما شاگردان عزیزمان غافل شدیم و این غفلت قطعا موجب بی سوادی شما عزیزان جان است که من عمرا بپذیرم... به همین جهت اینبار با خودم اندیشیدم برایتان کتابی را معرفی کنم که بروید از زیر سنگ هم شده گیر بیاورید و بخوانید.
چند روز پیش هزار و پونصد تومان (چند روز پیش این هزار و پونصد تومان خیلی بود... مثلا میشد با آن یک. عدد کیک دو قلوی روکش کاکائو خرید) پرداختیم و رمان "قمار عشق" را خریدیم.
کتابی بود که نشر ورجاوند از نویسنده ای به اسم یگانه منتشر کرده.
کتاب را خواندیم و لذت بریدم!
کتابی بود مربوط به زمان اوایل بعد از جنگ و اجتماعی پر از افکار مختلف...
دختری مذهبی که میرود دانشگاه و می آموزد که فکر کند! هرچند در سرتاسر داستان از شخصیت اول شاکی بودیم که همه چیز را میچسباند به قسمت و خواست خدا و جایی که میتوانست خیلی کارها کند نکرد! بعد فقط مینشست حسرت میخورد و الکی الکی شکر میگفت که اینها خواست خداست!
بابا جان! شاید خواست خدایت اختیار توی ...دوپا باشد! این کتاب را مواقع افت فشار به آدم غش کرده بدهید چنان فشارش میزند بالا که سکته کند بمیرد همه راحت شوند از این یخ بی وژدان که اصلا نمیگوید اینجا خانواده نشسته!
خلاصه که استادتان این کتاب را توصیه میکند.


 #энциклопэдист

 

__________________

پ.ن: با توجه به نایاب بودن این کتاب به زودی فایل اسکن شده کتاب در این وبلاگ به اشتراک گذاشته خواهد شد.

از طَرَب تا طَلَب (چند بندی با رنگ جهانگیرخان قشفایی)

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۰، ۰۷:۲۱ ب.ظ | فاطمه افشاری | ۰ نظر

شاید هرکدام از ما وقتی پا در راهی گذاشتیم با تعصب بسیار بر درستی راهی که طی کرده ایم پافشاری کنیم و هرگز اجازه اقرار به غلط بودن راهی که طی کرده ایم را به فکر خود نیز ندهیم چه رسد به اینکه مسیر خود را تغییر داده و مسیری جدید و ناشناخته را آغاز کنیم. اما در طول تاریخ مردان و زنانی مشاهده شده اند که با جرات و درایت پس از گذر سالها راه خود را اصلاح کرده و پا در مسیری گذاشته اند که نام خود را جاودان کرده اند و تاثیرات فراوانی بر آیندگان خود گذاشته اند. حکیم جهانگیرخان قشقایی یکی از این چهره های ماندگار است که زندگی بسیار جالب و شگفت آوری داشته است.

حکیم جهانگیر خان قشقایی که در کلاس درس اساتیدی چون آقا محمد رضا قمشه‌ای، حاج حسینعلی تویسرکانی،  حاج شیخ محمدباقر نجفی، ملاحیدر صباغ لنجانی، میرزا محمدحسن نجفی، ملا اسماعیل اصفهانی و میرزا عبدالجواد حکیم خراسانی حاضر شده بود و شاگردانی چون حاج آقا رحیم ارباب، ملا محمد جواد آدینه ای ، میرزا محمود بن رضا، آقا ضیاء الدین اراکی عراقی، عبدالله اشراق، آقا ابوالحسن اصفهانی، سید حسین بروجردی، ملا محمد جواد صافی گلپایگانی، شهید سید حسن مدرس و... را در کلاس درس خود پروراندو یار غار آخوند کاشی بود از ایل قشقایی، طایفه دره شوری، تیره جانبازلو و از ساکنین وردشت سمیرم بوده است.

وی در نوازندگی به استادی رسیده بود و تا چهل سالگی در کنار دامداری به نوازندگی تار میپرداخت. در یکی از تابستانهایی که به ییلاق آمده بود برای فروش محصولات دامی و خرید نیازمندیهایشان به اصفهان آمده بود و قصد تعمیر تار خود را داشت که خراب شده بود. وی با همای شیرازی برخورد میکند و از استاد آدرس تار ساز را میپرسد که استاد آدرس تارساز معروف مقیم جلفا یعنی یحیی ارمنی را به وی میدهد اما در ادامه جمله ای میفرماید که روح آماده ی وی را متحول میکند. همای شیرازی به وی که بارقه هایی از هوش و استعداد داشت میگوید تو در پی تعمیر تاری و من جایی را سراغ دارم که انسان را تعمیر میکنند. جهانگیر مشتاق میشود که آدرس این مکان را بداند و خواهان چنین محیطی میشود که خیر دنیا و آخرت را برایش به ارمغان بیاورد. استاد وی را به مدرسه صدر میفرستد و در وی تاثیر به سزایی میگذارد.

رتبه ی حکیم به جایی رسید که یکی از بزرگان و حکما و مدرسین شهر اصفهان شد که کلاس درسش از شهرت خاصی برخوردار بود.

گفته میشود ایشان یک کتاب شرح نهج البلاغه داشته اما متاسفانه اثری از این کتاب تاکنون یافت نشده است.

بعد از ملاصدرا دو مکتب فلسفی در اصفهان تشکیل شد که یکی موافقین این مکتب بودند که دو استاد معروف این مکتب که با عنوان آخوند و خان معروف بودند یکی حکیم جهانگیر خان قشقایی و دیگری یار دیرین او یعنی آخوند ملا محمد کاشانی بود.

وی در فلسفه شاگرد مرحوم آقا محمد رضا قمشه ای بود که با واسطه شاگرد ملاعلی نوری مدرس مشهور حکمت در مکتب فلسفی اصفهان بود و از این طریق تفکرات فلسفی وی بارور شده بود.

شهید مطهری در مورد خان در جلد دوم کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران صفحه 223 میگوید: مرحوم خان علاوه بر مقام علمی و فلسفی در متانت و وقار و انضباط اخلاقی و تقوا نمونه بود، تا آخر عمر در همان لباس عادی اولی خود باقی بوده و فوق العاده مورد ارادت شاگردان و آشنایان بوده است.

همچنین استاد جلال الدین همایی در دو رساله ی همایی صفحه 18 مینویسد: مرحوم خان به قول شاگردان و اصحاب فهمیده ی برگزیده اش مصداق انسان کامل بود. وفور عقل و درایت و فضیلت حسن اخلاق و مقام قدس و نزاهتت و تقوا و دیانت او مسلم جمیع طبقات بود.

می‌نویسم چرا نمی‌نویسیم!

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۰، ۰۴:۵۰ ب.ظ | فاطمه افشاری | ۰ نظر

علوم عقلی یکی از علوم پرطرفدار جهان است که در کشور ما نیز طرفداران خاص خود را دارد. علاقمندان به این دنیای ژرف و گسترده برای پیگیری و یادگیری این علوم راه‌های مختلفی پیش رو دارند که یکی از این راه‌ها تحصیلات در یکی از شاخه‌های این علوم در حوزه یا دانشگاه است.

در این نوشته قصد در بررسی یکی از کاستی‌های موجود در تحصیلات آکادمیک این حوزه در کشور ایران را داریم. با توجه به این مسئله که اصلِ یادگیریِ پایه‌ایِ دانشجویان، صرف نظر از مطالعات متفرقه آنها، در مقطع کارشناسی است و دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری بیشتر به پژوهش مشغول می‌شوند و تمام سه ترم آموزشی آنها صرف یادگیری تخصصی‌تر آموختههای پیشین است، ما نیز در این نوشته صرفا به بررسی پایه ایِ کاستی موجود می‌پردازیم، چرا که گفته‌اند:

چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج

گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج!1

دانشجویانی که از ابتدای تحصیلات آکادمیک خود، براساس علاقه شخصی، فلسفه را به عنوان رشته دانشگاهی خود انتخاب می‌کنند در مقطع کارشناسی دو مسیر پیش رو خواهند داشت، یکی فلسفه و حکمت اسلامی و دیگری فلسفه (با تکیه بیشتر به فلسفه غرب)2. علاقمندان به فلسفه اسلامی بر اساس مصوبه بهمن 95 در مقطع کارشناسی پیوسته تا پایان مقطع کارشناسی خود 135 واحد شامل 20 واحد دروس عمومی، 38 واحد دروس پایه، 77 واحد دروس تخصصی (الزامی و اختیاری) و علاقمندان به فلسفه غرب طبق مصوبه بهمن 96 در مقطع کارشناسی پیوسته تا پایان این مقطع 140 واحد شامل 22 واحد دروس عمومی، 26 واحد دروس پایه و 92 واحد دروس تخصصی (الزامی و اختیاری) را خواهند گذراند.

از خاصیت‌های ناگریز علوم عقلی بر عمده ره‌پویان این حوزه می‌توان به تاثیرات عمیق آن بر ذهن و اندیشه اشاره کرد که خواه‌ناخواه:

در آب‌های گمشده دروازه ای شگرف

آغوش می‌گشاید و ما غرق می‌شویم3

عمدهعلاقمندان به حوزه علوم عقلی پس از مطالعات فراوان و شکوفا شدن اندیشه خود کم کم به این فکر می‌افتند که:

نامی از خویش در جهان بگذار

زندگانی برای مردن نیست!4

آن زمان است که تازه قلم در دست می‌گیرند تا تراوشات فکری و ثمره آموخته‌های خویش را بر کاغذی منقوش کنند تا مبادا عالم بی‌عملی باشند شبیه به زنبوری بی‌عسل! اما حتی با بهترین ذوق و استعداد نویسندگی چون هیچ آموزشی مبنی بر شیوه‌های صحیح نوشتن ندیده‌اند بهترین نوشته‌های آنها -در بهترین حالت اگر کپی برداری از دیگران نباشد- نوشته‌هاییست مریخی که گاهی برخی جملات غریضی خوب است و در مقابل بیشتر جملات پر از ایراد و نیازمند ویراستار. و در منصفانه‌ترین حالت خود معترفند که ذهنشان پر از حرف و دستانشان بسته است و ناراحت از اینکه چرا هیچ از نوشتن نمی‌دانند:

در دهان اهل دانش فرقه غز خاک ریخت

وای خاکم بر دهان بر ما از آن بدتر گذشت5

این کوتاهی آموزشی صرفا در سرفصل دروس تازه نوشته شده شورای عالی برنامه ریزی آموزشی نیست و در تمام سرفصلهای مصوب و منسوخ شده پیشین هم دیده می‌شود. هرچند برنامه‌ریزی‌های جدیدتر حاکی از آن است که هرچند آموزشها به سمت کاربردی‌تر شدن و تخصصی‌تر شدن پیش رفته و با اینکه نوشتن یکی از مهمترین ثمره‌هاییست که نه تنها در حوزه علوم عقلی که در تمام حوزه علوم انسانی باید شاهدش باشیم! اما به نظر می‌رسد این ضعف نه تنها دیده نشده که شاید برای تحلیلگرانِ نیازِ آموزشیِ دانشجویان فلسفه، جایی از اهمیت هم نداشته است!!!

در نهایت من فکر می‌کنم خوبتر آن است که در برنامه‌ریزی آموزشی چه برای دانشجویان فلسفه که در مقاطع بالاتر خواه ناخواه ناگریز از دست برقلم شدن هستند و چه برای آن دسته از دانشجویانی که به مقطع کارشناسی بسنده می‌کنند، بعد از دریافت اطلاعات و یادگیری درست اندیشیدن، ثمره تلاش چهار ساله خود را با تراوشات علمی خود به نمایش درآورند؛ این امر مستلزم آن است که چند واحدی آیین نگارش و همچنین فلسفی و دقیق نوشتن، میان تمام این واحدهای مختلف و بعضا بی‌استفاده تبیین شود تا حاصل چهار سال از بهترین لحظات عمر دانشجویان فلسفه بی‌ثمر نماند!

فرق دارد دل من با دل تو عالمشان

در دهانم پر حرف است نمی‌گویمشان

به خودم سیلی سرخی زدم و دم نزدم

آن زمان که همه فریاد زدند از غمشان6

 

_______________________________________

  1. صائب تبریزی
  2. در این نوشته با عنوان فلسفه غرب از این رشته یاد خواهد شد.
  3. سینا سنجری
  4. ناظم هروی
  5. ملک الشعرای بهار
  6. سید تقی سیدی